سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاد، کلید اُنس گرفتن است . [امام علی علیه السلام]
از روی پلک شب
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||  Atom  ||
نقاشی یک اثر ماندگار

حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    نستعلیق

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

    مقایسه کوتاه بین نستعلیق با نسخ وتعلیق

    www.khoshnevisan.com

    نوشته شده توسط خوشنویسان مبتکر

    در میان خطوط ایرانی و عربی، خط نستعلیق به گواه آثار آفریده شده به عنوان زیباترین خط و برتر از خطوط هفت‌گانه شناخته شده و آن را عروس خطوط اسلامی نامیده‌اند.
    خطوط هفت‌گانه ( اقلام سبعه ) عبارتند از خطوطی که ظاهرا از دو خط معقّلی و کوفی بوجود آمده‌اند و شامل خطوط : « ثلث، نسخ، محقّق، ریحان،توقیع، رقاع و تعلیق » می‌باشد که اغلب در کشورهای عربی متداولند و برخی از آنها نیز اکنون دیگرمنسوخ شده‌اند.
    در این بین نستعلیق (= نسخ‌تعلیق) از ترکیب دو خط « نسخ » و « تعلیق » بوجود آمده که سابقه‌ی آن به حدود قرن هفتم هجری می‌رسد و در دوره‌ی تیموریان توسط میرعلی تبریزی مدون و قانونمند شد و به دست میرعماد الحسنی (درگذشت 1024 ه.ق.) به اوج زیبایی خود رسید.
    اما چرا ترکیب نسخ و تعلیق‌؟
    خط نسخ ‌چون تقریبا در سطح خط زمینه نوشته می‌شود، بین تمام خطوط هفت‌گانه خواناترین خط است و به همین دلیل معمولا برای نوشتن ادعیه و قرآن استفاده شده و می‌شود.


    اما تعلیق که بیشتر به عنوان خط تحریر برای نوشتن نامه‌ها و فرمان‌های حکومتی بکار می‌رفته، دارای دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت بسیاری در ارائه‌ی ترکیب‌های متنوع و کمپوزیسیون‌های گوناگون دارد. به همین دلیل بیشتر در بین کسانی رواج داشته که از نظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی بوده و در زمانه‌ی بی‌حوصله‌ی ما نمی‌تواند از نظر خوانایی گستره‌ی کاربری همگانی پیدا کند.

     

    اما خط نستعلیق که دارای تناسب بی‌نظیری در میزان سطح و دور است، هر دو مزیت خوانایی و توان ارائه‌ی ترکیب‌های گوناگون را دارد. که به همین دلیل برای نوشتن زبان فارسی، مناسب‌ترین خط است و از این‌رو خط ملی و رسمی ایران بشمار می‌رود.
    در حال حاضر علاوه بر ایران، در کشورهای عربی، پاکستان و بویژه افغانستان ( به دلیل تبادل گسترده‌ی فرهنگی هنرمندان مهاجر افغانی با هنرمندان ایرانی ) خط نستعلیق رواج دارد ولی از نظر قوت و ارائه‌ی آثار هنری هیچکدام قابل مقایسه با هنرمندان چیره‌دست ایرانی نیستند.
    از قله‌های متقدم این هنر می‌توان به هنرمندانی چون میرحسین ترک ( ق 1300 ه.ق.)، میرزا رضا کلهر (ف 1310 ه.ق.)، میرزا غلامرضا اصفهانی ( ف 1304 ه.ق.) و عمادالکتّاب (ف 1315 ه.ش.) اشاره کرد که هرکدام در پیشرفت و تحول این خط نقشی بسزا داشته‌اند.
    در میان استادان معاصری که در سالهای اخیر از قید حیات جسته‌اند، سید حسین و سید حسن میرخانی، علی اکبر کاوه و ابراهیم بوذری چهره‌هایی هستند که اغلب استادان و خوشنویسان معاصر در محضر آنها آموزش دیده و به نوعی سرچشمه‌های آموزش و رواج این هنر در جامعه‌ی ما محسوب می‌شوند.
    در بین بزرگان نستعلیق که هنوز سرانگشتان نگارگرشان با مرکب‌سیاه، کاغذ را روسفید می‌کند، استادان غلام‌حسین امیرخانی، عباس اخوین و کیخسرو خروش قله‌هایی هستند که نامشان همواره بر تارک این هنر خواهد درخشید.
    برای این
    اما خط نستعلیق که دارای تناسب بی‌نظیری در میزان سطح و دور است، هر دو مزیت خوانایی و توان ارائه‌ی ترکیب‌های گوناگون را دارد. که به همین دلیل برای نوشتن زبان فارسی، مناسب‌ترین خط است و از این‌رو خط ملی و رسمی ایران بشمار می‌رود.
    در حال حاضر علاوه بر ایران، در کشورهای عربی، پاکستان و بویژه افغانستان ( به دلیل تبادل گسترده‌ی فرهنگی هنرمندان مهاجر افغانی با هنرمندان ایرانی ) خط نستعلیق رواج دارد ولی از نظر قوت و ارائه‌ی آثار هنری هیچکدام قابل مقایسه با هنرمندان چیره‌دست ایرانی نیستند.
    از قله‌های متقدم این هنر می‌توان به هنرمندانی چون میرحسین ترک ( ق 1300 ه.ق.)، میرزا رضا کلهر (ف 1310 ه.ق.)، میرزا غلامرضا اصفهانی ( ف 1304 ه.ق.) و عمادالکتّاب (ف 1315 ه.ش.) اشاره کرد که هرکدام در پیشرفت و تحول این خط نقشی بسزا داشته‌اند.
    در میان استادان معاصری که در سالهای اخیر از قید حیات جسته‌اند، سید حسین و سید حسن میرخانی، علی اکبر کاوه و ابراهیم بوذری چهره‌هایی هستند که اغلب استادان و خوشنویسان معاصر در محضر آنها آموزش دیده و به نوعی سرچشمه‌های آموزش و رواج این هنر در جامعه‌ی ما محسوب می‌شوند.
    در بین بزرگان نستعلیق که هنوز سرانگشتان نگارگرشان با مرکب‌سیاه، کاغذ را روسفید می‌کند، استادان غلام‌حسین امیرخانی، عباس اخوین و کیخسرو خروش قله‌هایی هستند که نامشان همواره بر تارک این هنر خواهد درخشید.
    برای این

     

    بخش دست‌نوشته‌های نستعلیق این بزرگان را انتخاب کرده‌ام که برروی کاغذ ساده و بدون تذهیب نگاشته شده‌اند تا ببینید که چگونه سرانگشتان معجزه‌گر یک هنرمند می‌تواند فقط با یک قلم‌نی و مقداری مرکب ساده، می‌تواند ترکیب‌هایی بیافریند که چشم انسان را به مهمانی ضیافت آسمان‌ها ببرد.
     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    استاد فتحعلی واشقانی

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

     

     

    Image and video hosting by TinyPic  استاد فتحعلی واشقانی فرزند قلی در سال 1309 در قریه واشقان از توابع فراهان اراک چشم به جهان گشود. آن زمان نیز خطه فراهان و تفرش وآشتیان همانند ایام گذشته کانون علم و ادب و خاستگاه مردان نامی فرهنگ وهنر ایران بوده است و در چنین محیطی فتحعلی واشقانی نخست به فراگیری قرآن کریم و تحصیلات معموله و تمرین خوشنویسی پرداخت. اولین استاد وی شادروان میرزا ذبیح ا.. واشقانی بود که نخستین سرمشق را بر لوح چوبین با عبارت : اول کارها بنام خداوند بر او تعلیم کرد. وی در سال 1307 در کلاسهای آزاد خوشنویسی نزد استاد سید حسن میرخانی به فراگیری خط نستعلیق مشغول گردید . یکی از بزرگترین نعماتی که خداوند در طول تاریخ تحول خط نستعلیق به مردم هنرمندان و فرهنگ پرور این سرزمین ارزانی داشته است همانا مقارند دو اختر تابناک در آسمان هنر ایران استادان سید حسن و سید حسین میرخانی بوده است. از اقبال بلندی واشقانی جوان نیز این توفیق را داشت که از تعالیم این دو استاد بهره مند گردد و از برکت وجود هر دو توشه برگیرد. تعالیم این دو استاد نه تنها درس خط مشق بلکه حکمت و عرفان صداقت و تقوا و بلند نظری بود و هر آنچه که اگر کسی در هنر آموختن مورد عنایت قرار ندهد هنر به معنای واقعی را نخواهد دریافت.
    او در سال 1346 بعنوان مربی و معلم خط نستعلیق در کلاسهای انجمن خوشنویسان ایران به تعلیم هنر جویان پرداخت و این همکاری تاکنون بی وقفه ادامه داشت است و هم اکنون در این مدرسه بزرگ هنر مشغول تعلیم پویندگان راه این هنر اصیل می باشد و در این مدت هنرجویان بسیاری نزد وی تعلیم دیده و مدارج عالیه را طی نموده و برخی به تعلیم شاگردانی همت گماشته اند .
    مشارالیه در سال 1358 رسما" از سوی انجمن خوشنویسان ایران به مقام استاد نستعلیق نایل آمد و در عین حال خود را شاگرد انجمن می داند و در ضمن تعلیم هنر جویان تمرین بی وقفه این هنر را وجهه همت خود قرار داده است از این جهت که او کمال خط را طالب است و کمال و حسن را در دایره اراک اسنان نهایتی نمی شناسد. استاد فتحعلی و اشقانی از بنیانگذاران انجمن خوشنویسان استان مرکزی است که از بدو تاسیس تا کنون زحمات فراوانی را در حفظ و تعالی آن ترتیب هنر جویان متحمل شده وچونان چراغی روشنگر راه رهروان این هنر اصیل بوده اند این انجمن حیات خود را مدیون تلاشهای این استاد گرانمایه دانسته و سعادت و طول عمر ایشان را از خداوند خواهان است.

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    تاریخچه خوشنویسی در ایران

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

    قبل از اسلام خطوط مختلفی ار جمله میخی و پهلوی و اوستائی در ایران متداول بوده است با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا وخطوط اسلامی را پذیرا شدند خط متداول آنزمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بودکه از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بود در اوایل قرن چهارم سال 310 هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط اصول معروف شد که عبارتند از محقق – ریحان – ثلث – نسخ – رقاع و توقیع که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام می باشد و برای این خطوط قواعدی وضع کرد و 12 اصل نوشت : ترکیب-کرسی-نسبت-ضعف-قوت-سطح-دور-صعود مجازی-نزول مجازی-اصول-صفا و شأن

    بعد از ابن مقله ( حدود یک قرن) علی ابن هلال مشهور به ابن بواب برای خط نسخ قواعد جدیدی بوجود آورد و آنرا کامل تر کرد و بعد در قرن هفتم جمال الدین یاقوت مستعصمی به خطوط ششگانه یاد شده غنا و تکامل بخشید .

    مقارن پیشرفت خطوط فوق، حسن فارسی کاتب، خط تعلیق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد که به نام ترسل نیز نامیده می شد

    در قرن هشتم میرعلی تبریزی (850 هجری قمری) ار ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق بوجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد.

    و باید اذعان نمود که بحق از زیباترین و ظریفترین ومشکلترین خطوط ایرانی و میتوان گفت که عروس خطوط ایرانی است
    پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود .

    اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند که بعد از حدود یک قرن، خشنویس نامی و آشنای همه، میرعمادالحسنی ( 1024 هجری قمری) معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغیرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز از گذشت قریب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خشنویسان است او پایه خط را به جائی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندی خشنویس را یارای برابری با او نبوده است و همزمان او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی رقیبی برای او بشمار می رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود بطوری که قالب کتیبهه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است .

    بطور کل قرنهای نهم ، دهم و یازدهم هجری قمری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی دانست .

    در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات از خط نستعلیق احداث گردید علت پیدایش آن تند نویسی و راحت نویسی و دیگر، ذوق و خلاقیت ایرانی می توانست باشد همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق ، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند .

    خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آنرا به کمال نوشت چهار تن ازخوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور گشته اند عبارتند از :

    در خط ثلث : جمال الدین یاقوت ( 698 هجری قمری)
    در خط نسخ : میرزا احمد نیریزی (اواسط قرن 12)
    در خط نستعلیق : میرعماد الحسنی (1024 هجری قمری)
    در خط شکسته نستعلیق : درویش عبدالمجید طالقانی ( 1185 هجری قمری)

    در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختیهای این هنر ظریف را بجان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که اسامی معروفترین آنها از آن زمان تاکنون به شرح ذیل می باشد :

    عباس نوری- وصال شیرازی- احمد شاملو مشهدی – فتحعلی حجاب – میرحسینی خوشنویس- اسداله شیرازی – میرزا آقا خمسه ای – ابوالفضل ساوجی – عبدالرحیم افسر – محمدحسین شیرازی – عبدالحمید ملک الکلامی – علی نقی شیرازی –

     

     

    میرزا محمد ابراهیم تهرانی (میرزا عمو) – میرزا غلامرضا اصفهانی – میرزا محمدرضا کلهر- محمدحسین عمادالکتاب – مرتضی نجم آبادی – سیدحسن میرخانی – سیدحسین میرخانی – علی اکبر کاوه – ابراهیم بوذری – حسن زرین خط – غلامحسین امیرخانی – عباس اخوین – یداله کابلی خوانساری – کیخسرو خروش و ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    زندگینامه استاد خروش

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

    سلام  به  دوستان  عزیز و هنرمند

      به پاس قدردانی از  استاد  عزیزمان کیخسرو خروش  بخاطر زحمات بی شائبه و  هنرمندانه  ایشان در خلق آثار ماندگار سرزمین ایران کلیه  دوستان  در صورت تمایل و شناخت  بیشتر نسبت  به استاد   عزیز 

     با  ذکرنام و  آدرس خود می توانند  سی دی  (( زندگینامه ی استاد را بصورت رایگان از ما دریافت کنند ))

     در حال حاضر فقط دوستان  ساکن  در تهران   را می توانیم پوشش دهیم

    دوستان  ساکن  در  شهرستان  فقط با پرداخت هزینه پست  می توانند  این  سی دی را دریافت نمایند

      با تشکرو  قدردانی از استاد  عزیزمان حضرت کیخسرو خروش

    سی دی فوق الذکر مربوط به  چهره های ماندگار از شبکه  5 تهران  در  سالهای اخیر به  نمایش گذاشته شد

     عباس مهربان                  09122794139

     

    آدرس خود را برایم   اس ام  اس نمایید

     

    تحویل  20 الی 25 هرماه



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    استاد عباس اخوین

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

    عباس اخوین در سال 1316 در مشهد چشم به جهان گشود و از همان ابتدا به هنر خوشنویسی علاقه فراوانی داشته و در دوران تحصیل با شور و اشتیاقی فراوان به تمرین و نوشتن خط می‌پرداخت بگونه‌ای که این استعداد ذاتی وی را از دیگر همکلاسیها، متمایز می‌کرد . در سال چهارم دبیرستان بهمراه خانواده به تهران مهاجرت کرده و بعد از اتمام تحصیلات در دبیرستان در رشته شیمی دانشگاه پذیرفته شد و به ادامه تحصیل پرداخت

    ایشان با علاقه‌ای وافر و بدون داشتن استاد به نوشتن خط پرداخت بعد از اتمام تحصیلات، نزد استاد شادروان علی آقاحسینی که خود از شاگردان عماد الکتاب بود، تعلیم خط نستعلیق گرفتند. اخوین بعد از گذشت دو سال استفاده از محضر ایشان، خوشنویسی را به حد کمال فرا گرفته و به خطوط اساتیدی چون عماد الکتاب ، کلهر و بویژه میر عماد حسنی علاقمند شد و به مشق نظری و قلمی از روی خطوط این اساتید پرداخت. در سال 1359 استادانی همچون علی اکبر کاوه، حسن میرخانی، حسین میرخانی و ابراهیم بوذری گواهینامه استادی ایشان را با کسب بیشترین امتیاز اعطا کردند



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    میرزا محمد رضا کلهر

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

    میرزا محمدرضا کلهر (1245- 1310ه‍.ق) یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه است. [1]

    میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیق‌نویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیق‌نویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلق‌نویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و شیوه رایج در نستعلیق‌نویسی دوران معاصر شد.

    محمد رضا کلهر فرزند "محمدرحیم بیک" بود. او در جوانی به سبب زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی تمایل داشت. از این رو مردی خوش‌بنیه و نیرومند بار آمد. بعدها به کار خوشنویسی رو آورد؛ بنابراین به تهران آمد و نزد میرزا محمد خوانساری شاگرد محمد مهدی تهرانی تعلیم خط گرفت. از آنجایی که از استادان خود پیشی گرفت از روی خطوط باقی مانده از میرعماد مشق کرد. حتا یکبار به اصفهان رفت تا از روی کتیبه معروف میرعماد در تکیه میرفندرسکی مشق کند.[2]

    او افزون بر نستعلیق در شکسته نویسی نیز استاد بود. میرزا رضا چون در نستعلیق سرآمد شد و شهرت یافت ناصرالدین شاه قاجار او را احضار کرد و بسیار مورد توجه شاه قرار گرفت. حتا شاه اندکی شخصاً نزد وی مشق خط کرد. ناصرالدین شاه خواست که وی در وزارت انطباعات (وزارت چاپ) به کار گمارده شود اما از آنجایی که میرزا مردی بلندهمت و آزادمنش بود نپذیرفت و به کتابتی مختصر و دستمزدی اندک می‌ساخت. فقط یکبار که ناصرالدین شاه به مشهد می‌رفت به شوق زیارت آستانه حضرت رضا در اردوی شاه ملازم شد. او در این سفر در ضمن سفر کار خوشنویسی روزنامه وقایع اتفاقیه را انجام می‌داد که به تدریج چاپ می‌شد. پس از بازگشت از خراسان با شیوع همگانی وبا در تهران، او هم مبتلا شد و در روز جمعه 25 محرم الحرام سال 1310 در گورستانی که اکنون محل آتش‌نشانی شهرداری تهران است به خاک سپرده شد. [3]

    در دوره قاجار با ظهور پدیده چاپ و چاپ سنگی و همچنین گسستگی ارتباط خوشنویسان با سلسله اساتید قدیمی در خط ایرانی به ویژه نستعلیق‌نویسی تغییراتی حاصل شد. [4]

    از سویی جامعه‌ای که گام‌های نخست برای حرکت به‌سوی مدرن شدن را طی می‌کرد. خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی با از دست دادن مصرف اصلی آن یعنی کتابت و مواجهه با نیازهای جامعه مدرن در قرن اخیر روند تازه‌ای را دنبال کرد.[5]

    محمدرضا کلهر با نگارش روزنامه‌هایی چون شرف و شرافت و کتاب‌هایی چون فیض‌الدموع و سفرنامه‌های ناصرالدین شاه قاجار به خراسان نمونه‌هایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان به‌جای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتناب‌ناپذیر بود شیوه‌ای ای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیده‌ها کوتاه بودند.[6] از آنجایی که ارتباط خوشنویسان در اواخر دوره قاجار با سلسله اساتید قدیمی قطع شده بود آثار چاپ شده محمدرضا کلهر سرمشق خوبی برای علاقه مندان به خط به شمار می‌رفت این شیوه تا همین یکی دو دهه اخیر، شیوه? رایج و مطلوب خوشنویسان معاصر بود.

    میرزا محمد رضا کلهر مردی پاکدامن، بلند نظر، هنردوست و خوش محضر بود و از لذایذ دنیا جز هنر خود به به چیزی علاقه‌ای نداشت. برخی از روزها هجده ساعت را صرف مشق خط می‌کرد و اغلب خط‌های خود را چون مناسب طبع‌بلند خود و دور از انتظارش می‌یافت محو ‌کرده و از بین می‌برد. بیشتر آنچه از او مانده رقم (امضاء) ندارد.[7]

    او برای امرار معاش به کتابت چند کتاب پرداخته که خوشبختانه باقی مانده‌اند. از مهمترین آثار خطی او فیض‌الدَموع است که در کتابخانه سلطنتی ایران نگهداری می‌شده است. [8]

    پس از کلهر عمادالکتاب سیفی قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عمادالکتاب را می‌توان آخرین حلقه از سلسله استادان پیشین در خط دانست که از او «آداب المشقی» باقی ماند و همین او را به سلسله خوشنویسان معاصر متصل کرد.[9]

    از شاگردان مستقیم میرزا رضا کلهر میرزا زین العابدین شریفی قزوینی معروف به ملک ‌الخطاطین است.[10] از نظر اشاعه هنر خوشنویسی و شیوه خطاطی کلهر مهمترین شاگرد او آقاسید مرتضی برغانی بود که سبک کلهر را به دو فرزند خود حسن میرخانی و حسین میرخانی آموزش داد. این دو استاد که با یک واسطه شاگرد کلهر محسوب می‌شوند با تاسیس انجمن خوشنویسان ایران در تعلیم خوشنویسان معاصر بسیار کوشیدند.[11]

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    مصاحبه همشهری با استاد عزیز کیخسرو خروش

    حسینی ::چهارشنبه 88/6/11 ساعت 4:0 صبح

     
    مصاحبه  همشهری آنلاین  با  استاد  خروش
     
     
    خوشنویسی در قله ملاحت و قدرت
     
    خوشنویسی- سپیده شمس:
    در یک بعدازظهر در قالب طرح تکریم و دیدار از پیش‌کسوتان هنرهای سنتی و  برای اهداف همایش گنجینه‌های از یاد رفته هنر ایران، که آذرماه امسال به همت فرهنگستان هنر در تهران برگزار می‌شود، به دیدار استاد کیخسرو خروش آمده‌ایم.

    همیشه در نگاه اول به یک خوش نویس و نقاش، آنچه توجه را جلب می‌کند دست‌های هنرمند است؛ دست‌هایی که سال‌ها در خدمت خلق بوده‌اند و گویی در آنها انرژی‌ای موج می‌زند.

    اگر چه استاد این روزها کمی خسته است و از سن بالا شکایت دارد و می‌گوید: « خطاطی در سن بالا مشکل ایجاد می‌کند، چون خط هنری است که هم با جسم و هم با فکر سر و کار دارد. خطاطی کار دشواری است که خیلی زود مغز را خسته می‌کند.

    وقتی می‌نویسی، نباید بی‌حوصله باشی. این روزها تمام خطی که می‌نویسم سر مشق‌هایی است که برای شاگردهایم می‌زنم، آن هم هفته‌ای یک بعدازظهر.»

    اما حالا بیشتر از خوش نویسی به نقاشی می‌پردازد: «این روزها بیشتر نقاشی می‌کنم؛ نقاشی به سبک رئال. نقاشی آن نظم و انضباط سفت و سخت خط را ندارد، اگرچه آن هم قواعد خودش را دارد.»

    بر دیوارهای خانه، بیشتر نقاشی‌هایی که کشیده است به چشم می‌خورد و به گفته خودش، خوش‌نویسی هایش را بیشتر در دفتر کارش به دیوار آویخته است. او فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیباست، اما خط بعد از سال‌ها او را به خود جذب و سال‌های زیادی از عمرش را وقف خوش‌نویسی کرده است.

    استاد خروش خط و نقاشی، هر دو را در کمال می‌بیند و به تلفیق آن دو اعتقادی ندارد: «هیچ وقت اعتقادی به تلفیق خط و نقاشی نداشته ام.

    اینها دو هنر مستقل‌اند و هر دو در کمال‌اند. احتیاج نیست که تلفیق شوند و در کنار هم قرار گیرند. نقاشی برای خودش دنیایی دارد و خط هم دنیایی و من تلفیق این دو هنر را نمی‌پسندم.»

    استاد درباره سیاه مشق و ابتکاراتی که این روزها در نگارش این سبک از خوش‌نویسی وجود دارد که تولید سایه روشن و خطوط پر رنگ و کم رنگ می‌کند و به نوعی به هنر نقاشی نزدیک می‌شود، می‌گوید: «سیاه مشق هنری است که در حیطه خط ارزیابی می‌شود، نه نقاشی.

    این ابداعات بد نیست، اما من معتقد به آنها نیستم. اصلاً سلیقه شخصی‌ام چیزی غیراز این بوده است.»

    استاد قالب‌های متفاوت خط نستعلیق همانند چلیپا، سیاه مشق، کتابت و... را دوست دارد، اما تعلق خاطرش بیشتر معطوف به چلیپا است.

    او می‌گوید: «همه سبک‌های خوش نویسی خوب‌اند و زیبا، منتها بستگی دارد که هدف خوش‌نویس چه باشد.

    اگر بخواهد تفننی خطی را بنویسد، سیاه مشق را انتخاب می‌کند؛ اگر بخواهد یک کار پاک‌نویس ارائه دهد، قطعه را انتخاب می‌کند؛ و اگر هم بخواهد در زمینه کتابت کار کند و کتابی را با خوش‌نویسی بنویسد، بسته به روحیات، سبکی را انتخاب می‌کند.

    اما من شخصاً اگر بخواهم زمانی خطی را برای خودم بنویسم، ترجیح می‌دهم به شیوه چلیپا بنویسم.»

    استاد خروش درباره اینکه در حروف خوش‌نویسی کدام را بیشتر دوست دارد، کمی مکث می‌کند و با خنده می‌گوید: «همه حروف خوب‌اند.

    حروف تفاوتی ندارند. همه مفردات زیبا هستند، فقط جاهایی که خوش‌نویس موفق می‌شود در نوشتن یک حرف حرکت مناسبی ایجاد کند و ظهور زیبایی در کار داشته باشد، نظرش معطوف به آن می‌شود و آن را بیشتر دوست می‌دارد. به‌طور کلی، هر حرفی که خوب از کار دربیاید، هم اوست که مرکز توجه قرار می‌گیرد و زیباتر می‌نماید، وگرنه این سی و دو حرف همه خوب‌اند.»

    خط ملیح و شیرین

    غلامحسین امیرخانی، استاد خوش‌نویسی و دوست خروش، می‌گوید: «سخنانی که استاد خروش به سادگی بیان کردند حاوی نکات مهمی هستند.مجاورت در حروف، ترکیبی را می‌سازد که آن ترکیب مخلوق جدیدی است.

    در خط نستعلیق بعد از اینکه کلمات قوام پیدا کنند و در جای خود قرار بگیرند، آن وقت در مجاورت این حروف و کلمات، چیزی ساخته می‌شود که شبیه شعر است در ادبیات یا ملودی در موسیقی.

    البته این نکته ظریف کاملاً تجربه شده که در خط نستعلیق رسیدن به آن ترکیب مناسب و دلپذیر مرحله بسیار دشوارتری است؛ سلیقه و نگاه و بصیرت در کنار هم گذاشتن حروف، جلوه ویژه پیدا می‌کند و آن اتفاق در خوش‌نویسی در اثر حسن مجاورت روی می‌دهد.»

    استاد امیرخانی به شیوه نقاشی استاد خروش و ویژگی‌های آن اشاره می‌کند: «استاد خروش در هنر نقاشی نیز ویژگی‌هایی دارند که اهالی نقاشی با توجه به صلاحیتی که دارند به این نکات اشاره کرده‌اند.

    کلیات ویژگی‌های نقاشی استاد بماند. ایشان دست را به قدری ماهرانه و طبیعی طراحی می‌کند که کمتر کسی قادر به این‌گونه کشیدن است.

    آثار نقاشی ایشان روح و حرکت دارد. نقاشی هایشان مثل کارهای بعضی از نقاشان که گویی مجسمه هستند، نیست.

    اگرچه ممکن است آن نقاشی‌ها حساب شده و کامل کشیده شده و اثرگذار باشند، اما زنده نیستند. این حالت زندگی و حرکت در نقاشی، یکی از ویژگی‌های کار استاد خروش است.» امیرخانی شیوه خطاطی خروش را نیز صاحب امتیازاتی خاص می‌داند و می‌گوید: «در خوش‌نویسی هم صاحب‌نظران امتیازات خاصی را برای کار استاد برمی شمرند.

    از اصول و ویژگی‌های آثار خوش‌نویسی استاد خروش، ملاحت و شیرینی است. اگر نخواهیم وارد جزئیات مفصل شویم، بحث ما درباره کار استاد خروش این است که این کار پخته است و قوی و ملیح و شیرین است.

    شیرینی و ملاحت در خوش‌نویسی را هیچ استادی نمی‌تواند به شاگردانش منتقل کند، و همین‌طور ترکیبی که باید از ذهن هنرمند بجوشد و تازه و بدیع باشد، تعلیم دادنی نه، اما تأثیرگذار است.

    یعنی این‌گونه نیست که وجودی خودش از آن کیفیت ممتاز خالی باشد، اما بتواند آن را دریابد یا در هنرش لحاظ کند. این عنصری است که باید از وجود خود هنرجو بجوشد.

    حتی اگر خود استاد هم در آن مقام باشد، برداشت شاگرد از تقلید ممکن است الگو را کمی نشان دهد، اما به محض اینکه شاگرد وارد عرصه عمل شخصی خودش شود و بخواهد خطی مستقل بنویسد، آن روحی که از استاد تقلید شده از بین می‌‌رود؛‌ روحی که استاد در تقلید به شاگردش منتقل کرده و موقتی است و ذاتی نیست.

    در کل، شاگرد ملاحت و شیرینی را می‌تواند از یک اثر بزرگ یا استاد بزرگ الهام بگیرد، اما اگر وجود شاگرد از آن کیفیت ممتاز و موهبت خالی باشد، نمی‌تواند آن را دریابد و در خط خودش عملی کند. اما در خط استاد خروش، ضمن امتیازات بسیار ارزشمندی که برای آن شمرده اند، یک ویژگی بارز، شیرینی و ملاحت است.»

    سال‌هایی که با هم سپری کردیم

    استاد امیرخانی که دوست سالیان دراز استاد خروش است، از سال‌هایی که با هم سپری کرده‌اند می‌گوید: «ما سال‌های زیادی را با هم محشور بودیم.

    سال‌های 41 تا 57 با هم در انجمن خوش‌نویسان تهران بودیم. آن روزها، تنها 5 کلاس برای تعلیم بود و یک حالت خانوادگی در انجمن حاکم بود. این حالت خانوادگی اقتضای خودش را داشت.

    ما با همدیگر مأنوس بودیم و افق دیدمان به هم نزدیک بود. اما بعد از انقلاب، انجمن گسترش پیدا کرد و به‌دلیل اینکه تعدادی از رشته‌های هنری در بعد از انقلاب فعالیت هایشان محدود و حتی بعضی از آنها ممنوع شد، اقبال زیادی به خوش‌نویسی پدید‌آمد.

    ما با اینکه ساز و کار مناسب و کافی نداشتیم، با چند هزار هنرجو مواجه شدیم و اداره این همه افراد علاقه مند و آموزش آنها اندکی سخت شد.

    از سویی دیگر، ساختار جدید اداری که نیاز به مجمع جدید و شورای‌عالی مدیریت داشت، مقداری تعارض ایجاد کرد و استادان پیش‌کسوت و بزرگ با این ساز و کارها خیلی موافق نبودند که مثلاً یک عده جوان‌تر به‌عنوان مسئول و رئیس انتخاب شوند و برای استادان بزرگ تعیین تکلیف کنند.

    به هر حال شرایط، هم باعث ایجاد امکانات و فرصت خوبی در خوش‌نویسی شد و هم گرفتاری زیادی برای هنرمندان ایجاد کرد.

    از این جهت وقتی که تعادل بین عرضه و تقاضا در یک هنر وجود نداشته باشد، برخوردهای زیادی بین هنرمندان پیش می‌آید، و هنرمند هم که حساس! استاد خروش یکی از برکت‌های خوش‌نویسی ما از همان روزگار بود و آثار ارزشمندی که در امر کتابت خلق کرد ماندگار شد.

    اولین کتاب ایشان که نگاشته شد دیوان حافظ بود که انجمن خوش نویسان آن را به چاپ رساند.بعد هم به تدریج آثار دیگر ایشان به چاپ رسید و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.»

    حافظ، قبله خوش‌نویسان

    استاد خروش دوبار دیوان حافظ را خوش‌نویسی کرده و به زیور طبع آراسته است. خودش می‌گوید: حافظ دوم را به قصد چاپ ننوشتم. برای یک کار تمرینی و برای خلوت خودم آن را بار دیگر نوشتم.

    در واقع ایده‌ای داشتم که می‌خواستم آن را در دیوان حافظ اعمال کنم، منتها یکی از ناشران آمد و این دیوان حافظ را دید و با اصرار از من خرید و بعد در اختیار وزارت ارشاد قرار داد و چاپ شد.

    حافظ دوم را برای خودم نوشته بودم و قصد چاپش را نداشتم، و این دو نگارش از حافظ را به فاصله بیست سال از هم تمام کردم.»

    استاد امیرخانی به زیبایی شعرهای حافظ که باعث شده بسیاری از خوش‌نویسان به نگارش آن بپردازند، اشاره می‌کند: «در جمع بندی اموری که برای انسان جذابیت دارد، بحث‌های جامعه شناسی، عرفانی و اخلاقی هر کدام جای خود را دارند؛ اما نهایتاً با وجود همه ارزش‌ها و اعتبارات، زیبایی حرف آخر را می‌زند.

    یعنی ما بیشتر از باقی امور جذب زیبایی می‌شویم. ممکن است سعدی به‌عنوان یک شاعر از حیث جامعیت به حافظ ارجح باشد، اما زیبایی کار حافظ به قدری زیاد است که توجه همه را جلب می‌کند.

    معجون عجیبی در کار این نابغه هنرمند هست که به نوعی فلسفه، اخلاق، ‌تاریخ و ادبیات را در خود نهفته دارد.

    حافظ شاید بیشتر از دیگر شاعران ادب پارسی کلمه را به مفهوم تبدیل کرده؛ کلمه را از شیئیت در آورده و به آن یک مفهوم گسترده داده است.خوش‌نویس‌ها هم که شدیداً دل‌بسته زیبایی هستند، بسیار جذب شعرهای حافظ می‌شوند.مفهوم نویسی در سه-چهار دهه اخیر، یکی از ویژگی‌های خوش نویسی ما شده است.

    عنی خوش‌نویسی در دهه‌های اخیر، توجهش را بر این نکته متمرکز کرده است که کدام متن محصول کار را بهتر به مخاطب می‌رساند و ترکیب بندی زیبای خوش‌نویسی به‌عنوان هنری بصری در اختیار یک پیام قرار می‌گیرد.

    شاید پیش از این، به این اندازه به مفهوم توجه نشده بود. شاید اقبال خوش‌نویسان به حافظ هم به همین دلایل بوده است؛ همچنان که دیوان حافظ هم مثل قرآن در همه خانه‌ها هست.

    نقش بازار ناشران هم البته عاملی است که در انتشار دیوان حافظ از سوی خوش‌نویسان بی‌تأثیر نیست.»

    استاد کیخسرو خروش که این روزها شاگردانی را آموزش می‌دهد، معتقد است خوش‌نویسی از منظر کمی رشد یافته است. او می‌گوید: این روزها وضعیت خوش‌نویسی از نظر کمی بهبود پیدا کرده، اما از نظر کیفی، همیشه یک تعداد انگشت شمار هستند که در کار موفق می‌شوند.

    این افراد همیشه کم‌اند؛ مثل یک عده کوه‌نورد می‌مانند که از بین 50-60 نفر، ممکن است تنها 2 نفرشان به قله برسند. او تأکید می‌کند: «همیشه تنها عده کمی موفق به فتح قله می‌شوند.»



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    برای بهشت دری است‏بنام (ریان) که از آن فقط روزه داران

    حسینی ::شنبه 88/6/7 ساعت 12:4 عصر

    رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
    برای بهشت دری است‏بنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد می‏شوند.
    وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح‏31.

    معانی الاخبار ص 116



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    شادی روزه دار

    حسینی ::شنبه 88/6/7 ساعت 12:4 عصر

    امام صادق علیه السلام فرمود:
    برای روزه دار دو سرور و خوشحالی است:
    1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
    وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح‏6 و 26.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    شاندل و دکتر علی شریعتی
    گاهی فقط گاهی......
    و تو چون مصرع شعری زیبا
    مریم نازم
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    از روی پلک شب
    حسینی
    دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش تعارف که نداریم ... نوشته های من سرگذشت کلمات پریشان و سرگردانیست که ترکیبشان خزعبلاتیست که قرار نیست در هیچ کجای تاریخ ماندگار شوند. دل و مغزم میترکند و انگار تمام چیزهایی که یاد گرفته ام هیچکدامشان به هیچ کاری نمی آیند. خوش خیال بودم ... فکر میکردم که یاد گرفته ام «خوب» را میشود با نشانه ها و علامتها پیدا کرد. لحظه های عمر را به دنبال نشانه ها و کشف آنها گذراندم تا «خوب» را پیدا کرده باشم. پرنده ای که رد میشد... بادی که میامد و بارانی که نمی آمد. ابرها، برگها ... اما ...حالا به «خوب» و «بد» شک کرده ام. به تمام علامتها و نشانه ها مشکوک شده ام. به خیر و شر بودنشان. به همه راهها و مسیرهای رفته و نرفته. به همه تجربه ها و پندهایی که برای یاد گرفتنشان عمری گذشت. پشیمان نیستم. فقط کاش میفهمیدم. اگر میفهمیدم، چیزی که به نظر ما خیر و برکت و سلامته، همون چیزیست که برای خدا و سرنوشت این دنیا خیر و درسته... اونوقت اینهمه روزها حرام نمیشدند. تورا به خدا برای خودمان دعا کن که خواسته های «خیر» ما همان خواسته های «خیری» باشد که روح جهان خواسته.
    Link to Us!

    از روی پلک شب

    Hit
    مجوع بازدیدها: 24671 بازدید

    امروز: 2 بازدید

    دیروز: 13 بازدید

    Day Links
    دانلود فول آلبوم فریدون اسرایی [11]
    دریـاى عـرفـان [29]
    مفتاح الفلاح [24]
    سایت معروف بچه های قلم [5]
    بانک صوت و فیلم مذهبی [5]
    [آرشیو(5)]


    Archive


    آرشیو نامه

    links
    سرزمین ICT

    In yahoo

    یــــاهـو

    Submit mail