سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
از روی پلک شب
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||  Atom  ||
باز هم زمستان......

حسینی ::یکشنبه 88/6/15 ساعت 11:0 صبح

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،

                                                سر ها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کردپاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز  پیش پا را دید،نتواند،

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی،

به اکراه آورد دست از بغل بیرون،

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است،پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟!

مسیحای جوانمرد من!ای ترسای پیر پیرهن چرکین!

هوا بس ناجوانمردانه سرد است.....آی......

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من،میهمان هر شبت،لولی وش مغموم

منم من،سنگ تیپاخورده ی رنجور

منم،دشنام پست آفرینش،نغمه ی ناجور

نه از رومم،نه از زنگم،همان بی رنگ بی رنگم

بیا بگشای در،بگشای،دلتنگم

حریفا!میزبانا!میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست،مرگی نیست

صدایی گر شنیدی،صحبت سرما و دندان است

 

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر،درها بسته،سرها در گریبان،دستها پنهان

نفس ها ابر،دلها خسته و غمگین

درختان اسکلت های بلور آجین

زمین دلمرده،سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر وماه

                                           زمستان است.......

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    شاندل و دکتر علی شریعتی
    گاهی فقط گاهی......
    و تو چون مصرع شعری زیبا
    مریم نازم
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    از روی پلک شب
    حسینی
    دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش تعارف که نداریم ... نوشته های من سرگذشت کلمات پریشان و سرگردانیست که ترکیبشان خزعبلاتیست که قرار نیست در هیچ کجای تاریخ ماندگار شوند. دل و مغزم میترکند و انگار تمام چیزهایی که یاد گرفته ام هیچکدامشان به هیچ کاری نمی آیند. خوش خیال بودم ... فکر میکردم که یاد گرفته ام «خوب» را میشود با نشانه ها و علامتها پیدا کرد. لحظه های عمر را به دنبال نشانه ها و کشف آنها گذراندم تا «خوب» را پیدا کرده باشم. پرنده ای که رد میشد... بادی که میامد و بارانی که نمی آمد. ابرها، برگها ... اما ...حالا به «خوب» و «بد» شک کرده ام. به تمام علامتها و نشانه ها مشکوک شده ام. به خیر و شر بودنشان. به همه راهها و مسیرهای رفته و نرفته. به همه تجربه ها و پندهایی که برای یاد گرفتنشان عمری گذشت. پشیمان نیستم. فقط کاش میفهمیدم. اگر میفهمیدم، چیزی که به نظر ما خیر و برکت و سلامته، همون چیزیست که برای خدا و سرنوشت این دنیا خیر و درسته... اونوقت اینهمه روزها حرام نمیشدند. تورا به خدا برای خودمان دعا کن که خواسته های «خیر» ما همان خواسته های «خیری» باشد که روح جهان خواسته.
    Link to Us!

    از روی پلک شب

    Hit
    مجوع بازدیدها: 24665 بازدید

    امروز: 9 بازدید

    دیروز: 7 بازدید

    Day Links
    دانلود فول آلبوم فریدون اسرایی [11]
    دریـاى عـرفـان [29]
    مفتاح الفلاح [24]
    سایت معروف بچه های قلم [5]
    بانک صوت و فیلم مذهبی [5]
    [آرشیو(5)]


    Archive


    آرشیو نامه

    links
    سرزمین ICT

    In yahoo

    یــــاهـو

    Submit mail